سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
ما تکیه گاه میان راهیم . آن که از پس آمد به ما رسد ، و آن که پیش تاخته به ما بازگردد . [نهج البلاغه]
 
امروز: پنج شنبه 103 آذر 15

باب سوم
غیبت صالح پیامبر

صالح زمانی از میان قومش غیبت کرد و روزی که غایب شد مردی کامل و خوش اندام بود و هنگامی که به قومش برگشت او را از صورتش نشناختند، به سوی قومش برگشت در حالی که مردم سه دسته بودند:

- منکرانی که هرگز برنگشتند
- کسانی که اهل شک و تردید بودند
- کسانی که اهل ایمان و یقین بودند

صالح هنگامی که برگشت ابتدا به دعوت اهل شک و تردید پرداخت و به آنها گفت: من صالح هستم، اما او را تکذیب کردند و گفتند: خدا از تو بیزار باد، صالح به شکل تو نبود، آنگاه به نزد منکران آمد، آنان نیز سخن او را نشنیدند و از وی دوری کردند، سپس پیش دسته سوم رفت و به آنها گفت : من صالح هستم، گفتند: برای ما خبری بازگوی تا شک ما مرتفع شود و ما شکی نداریم که خدای تعالی خالقی است که هر کسی را بخواهد به هر شکلی در می آورد و به ما خبر داده اند و نیز در میان خود نشانه های قائم را آگاه که بیاید بررسی کرده ایم و صحت آن بوسیله یک خبر آسمانی محقق می شود و صالح گفت: من صالحی هستم که ناقه برای شما آوردم. گفتند راست گفتی ، آن همان است که ما بررسی کرده ایم، آن شتر چه نشانه هایی داشت؟ و صالح گفت: یک روز او آب می نوشید و یک روز شما، گفتند: به خدا و آنچه آورده ای ایمان آوردیم.

باب اول و دوم مربوط به غیبت حضرت ادریس و حضرت نوح است که علاقه مندان می توانند به کتاب کمال الدین مراجعه کنند.
این مطلب برگرفته از حدیثی از امام صادق(ع) در کمال الدین شخ صدوق هست.


 نوشته شده توسط مجتبی موحدیان در جمعه 86/6/30 و ساعت 4:18 عصر | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم

کهف المهدی
مدیر وبلاگ : محمد حسین افشاری[45]
نویسندگان وبلاگ :
نیما ابراهیمی
نیما ابراهیمی (@)[0]

اکبر رهنمون
اکبر رهنمون (@)[0]

سید امین طاهری
سید امین طاهری (@)[0]

مجتبی موحدیان
مجتبی موحدیان (@)[12]

هادی بزاززادگان
هادی بزاززادگان (@)[0]

مصطفی کنعانی
مصطفی کنعانی[5]

آخرین مسافر کهف المهدی مهدی امام زمان حسین افشاری رضا صاحب الزمان زیارت علی اکبر لطیفیان شعر شهدا شهید عبادت خدا حبل طناب صراط نور برهان رحمت

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 28
مجموع بازدیدها: 49254
جستجو در صفحه

لینک دوستان
لوگوی دوستان
خبر نامه